سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی دهقانی(1)
لینک دلخواه نویسنده

صفحات اختصاصی
 
تاریخی
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :0
کل بازدید :8586
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/9/2
10:5 ع

همه می دانند که کریستف کلمب به قصد یافتن راهی جدید به سوی خاور دور ، به جای آن که به طرف شرق حرکت کند به سوی غرب بادبان کشید و به جای آن که به خاور دور برسد، به دنیایی جدید یعنی آمریکا رسید. این اکتشاف حقیقتاً تصادفی و حتی از جهاتی پر فایده بود.

همه می دانند که کریستف کلمب به قصد یافتن راهی جدید به سوی خاور دور ، به جای آن که به طرف شرق حرکت کند به سوی غرب بادبان کشید و به جای آن که به خاور دور برسد، به دنیایی جدید یعنی آمریکا رسید. این اکتشاف حقیقتاً تصادفی و حتی از جهاتی پر فایده بود.
در سرگذشت کلمب عناصر تصادفی متعددی وجود دارد که به اندازه ی سفر مشهورش شناخته شده نیستند. کریستف کلمب در حدود 1446 در جنوا به دنیا آمد. در پاویا به تحصیل در ریاضیات و علوم طبیعی ، از جمله اخترشناسی دریایی پرداخت. طبق زندگینامه ای که پسرش فرناندو نوشته است، کلمب برای نخستین بار در حدود 15 سالگی به دریا رفت و احتمالاً از انگلستان، ایرلند، ایسلند و نیز یونان، پرتغال و اسپانیا دیدن کرد. در پرتغال با دختر یکی از ناخدایانی که در خدمت شاهزاده هِنـریِ دریانورد بود آشنا شد و با او ازدواج کرد. هنریِ دریانورد نخستین کسی بود که در غرب اروپا و افریقا در اقیانوس اطلس به کاوش پرداخت. کلمب با مطالعه ی نقشه های پدرزنش و دریانوردان دیگر وسوسه شد تا با حرکت به سوی غرب راه جدیدی برای دستیابی به ثروتهای خاور دور بیابد. به عقیده ی یکی از کاوشگران معاصر به نام تورهیردال، کلمب از نامه هایی که کشیشان اسکاندیناوی ساکن گروئنلند ، چهار قرن پیش از آن به واتیکان نوشته بودند اطلاع داشت.
ظاهراً در این نامه ها کشیشان از سرزمینهایی که به هنگام سفر به سوی غرب دیده می شدند چیزهایی نوشته بودند.
کلمب می دانست که برای انجام سفر اکتشافی بلند پروازانه اش احتیاج به حمایت دستگاه سلطنت دارد. وی با پشتکار کوشید این حمایت را از پادشاهان حاکم در پرتغال، اسپانیا، فرانسه و انگلستان بگیرد. هنری هفتم، پادشاه انگلستان، تقاضاهای او را رد کرد، اما ایزابلا و فردیناند، ملکه و پادشاه اسپانیا، او را از خود نراندند. در نتیجه بخش عمده ای از دنیای جدید به اسپانیایی ها رسید، نه انگلیسی ها.
عنصر تصادفی دیگری که در کشف دنیای جدید به دست کلمب وجود داشت. ارزیابی نادرستی بود که از ابعاد کره ی زمین کرد. گرچه او به درستی بر این باور بود که زمین کروی است، اما اندازه ی آن را دست کم گرفت، و تصور کرد قاره ی آسیا بزرگتر و به اسپانیا نزدیکتر از آنی است که واقعاً هست. او بر اساس بهترین کره ی جغرافیایی زمان خود اندازه ی زمین را تخمین زد. اما مارتین بهایم که طراح این کره بود، از محیطی که بطلمیوس برای زمین فرض کرد و 25% کمتر از مقدار واقعی بود استفاده کرد (کره ی بهایم هنوز هم موجود است و در حال حاضر در موزه ای در نورنبرگ آلمان نگهداری می شود). کلمب پس از حدود 5000 کیلومتر مسافرت، تصور کرد به نحوی از ژاپن رد شده است، و اگر چه ساحلی که به آن رسیده بود در واقع هزاران کیلومتر در سمت غرب قرار داشت، اما گمان کرد ساحل هند شرقی در جنوب ژاپن است ( به همین دلیل بومیان سرخپوست آنجا را «هندی» نامید)
به هرحال کلمب گرچه کاوشگر شجاعی بود، اما آن قدر ذکاوت نداشت که اهمیت اکتشافش را دریابد. او در حالی از دنیا رفت که تصور می کرد نواحی جدیدی از خاور دور را کشف کرده است، نه قاره ای جدید. به علاوه کلمب آن طور که امیدوار بود از اکتشافش سود نبرد. گرچه حامیان اسپانیای اش او را موقتاً مورد تحسین و ستایش قرار دادند، اما وقتی هدف دستیابی او و حامیانش به ثروت های خیره کننده ی خاور دور به تحقق نپیوست، شهرتش دوام نیاورد و با دلسردی از دنیا رفت. او امیدوار بود راهی کوتاه به سوی خاور دور و ثروتهایش بیابد، اما نتوانست از آنچه واقعاً بدان دست یافته بود بهره ای ببرد.